محل تبلیغات شما


از روح جنگ جوی نیاکانم

با من کلاهخودی ماندست

هرچند زنگ دیده

بسیار جنگ دیده!

بر تارکش تعقر باریکی 

زخمیست ناگهان

شمشیری

رد عبور تیری!

جد بزرگ من که خدایش

از هرچه سیئات مصون داراد

هنگام معرکه

با این کلاهخود

تمثیل بی پناهی مسلم بود

گاهی شبیه حر ریاحی

از کارنامه عملش هرچه لکه را

با مرگ می زدود!


از روح جنگ جوی نیاکانم

با من کلاهخودی ماندست

بی هیچ کاربرد و لی جا گیر

حفظ و نگاهداری این ارث بی ثمر

از دیدگاه چرتکه ی ذهنم

بیمارییست واگیر!

وقتی زمان معرکه کج می کنم قدم

تا گرد و خاک فتنه مبادا برای من

یک درد سر شود

بهتر که این وسیله احراز جرم را

قبل از بروز بازی تازه

در گوشه ای نهان بکنم بی که نسل بعد

از جای چال کردن آن با خبر شود!




مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها